طرحواره های ناسازگار اولیه

WhatsAppinstagram
۱۴۰۳/۱۲/۱۲ يكشنبه
(0)
(0)

طرحواره های ناسازگار اولیه

طرحواره های ناسازگار اولیه

 

18 طرحواره ناسازگار اولیه

مضامین یا الگوهای مخربی هستند که در طول زندگی‌مان مدام تکرار می‌کنیم.
دامنه طرحواره 5 دسته کلی از نیازهای عاطفی کودک (ارتباط، هویت، محدودیت ها و مرزهای ایمن، توانایی بازی کردن و خودمختاری) را تعریف می‌کند. هنگامی که این نیازها برآورده نمی‌شوند، طرحواره هایی ایجاد می‌شود که منجر به الگوهای زندگی ناسالم می‌شود. 18 طرحواره در این 5 دسته، دسته بندی می‌شوند که با نیازهای عاطفی خاص مطابقت دارند.

سبک های مقابله ای به روش هایی اشاره دارد که کودک با تجارب مضر دوران کودکی سازگار می‌شود. برای مثال، برخی تسلیم طرحواره های خود می‌شوند. برخی راه هایی برای جلوگیری از درد یا فرار از درد پیدا می‌کنند. در حالی که دیگری ممکن است مبارزه کند و یا بیش از حد جبران کند.

حالت های طرحواره حالت های هیجانی لحظه به لحظه و پاسخ های مقابله ای هستند که همه ما تجربه می‌کنیم. حالت‌های طرحواره ناسازگار ما توسط موقعیت‌های زندگی ایجاد می‌شوند که نسبت به آنها بیش از حد حساس هستیم (دکمه‌های احساسی ما). بسیاری از حالت‌های طرحواره ما را به واکنش بیش از حد یا کم‌تر نسبت به موقعیت‌ها سوق می‌دهند و بنابراین، به گونه‌ای عمل می‌کنیم که در نهایت به ما یا دیگران آسیب می‌رساند.

هدف طرحواره درمانی کمک به بیماران برای برآوردن نیازهای عاطفی اصلی خود است. مراحل کلیدی در دستیابی به این امر شامل یادگیری چگونگی انجام موارد زیر است:

• استفاده از سبک‌ها و حالت‌های مقابله‌ای ناسازگار که تماس با احساسات را مسدود می‌کنند را متوقف کنید.

• طرحواره ها و حالت های آسیب پذیر را از طریق برآورده شدن نیازها در داخل و خارج از رابطه درمانی پیگیری و بررسی کنید.

• محدودیت‌های معقول برای حالت‌های عصبانیت، تکانشی یا طرحواره‌های بیش از حد جبران‌کننده، درنظر بگیرید.

• با طرحواره‌ها و حالت‌های تنبیهی، بیش از حد انتقادی و یا مطالبه گر مبارزه کنید.

• طرحواره ها و حالت های سالم را بسازید.

 

 

برای دانلود اپلیکیشن مرکز مشاوره مهتا کلیک کنید

 

طرحواره های ناسازگار اولیه

اساسی ترین مفهوم در طرحواره درمانی طرحواره ناسازگار اولیه است. ما طرحواره‌ها را این‌گونه تعریف می‌کنیم: «مضامین گسترده و فراگیر مربوط به خود و رابطه‌اش با دیگران، که در دوران کودکی ایجاد شده و در طول زندگی فرد گسترش پیدا کرده است و تا حد قابل توجهی ناکارآمد است».

طرحواره ها در دوران کودکی از تأثیر متقابل بین خلق و خوی ذاتی کودک و تجارب مضر دائمی کودک با والدین، خواهر و برادر یا همسالان ایجاد می‌شوند.

از آنجایی که طرحواره ها در اوایل زندگی شروع می‌شوند، آسان و راحت شکل می‌گیرند. ما دیدگاه خود را نسبت به رویدادهای زندگی خود تحریف می‌کنیم تا اعتبار طرحواره های خود را حفظ کنیم. طرحواره‌ها ممکن است تا زمانی که توسط موقعیت‌های مرتبط با آن طرحواره خاص فعال نشوند، غیرفعال بمانند.

دامنه های طرحواره

ما این 18 طرحواره را در 5 دسته بندی توسعه ای از طرحواره ها گروه بندی کرده ایم که آنها را دامنه های طرحواره می‌نامیم. هر یک از پنج حوزه نشان دهنده یک جزء مهم از نیازهای اصلی کودک است. طرحواره ها در تلاش های کودک برای برآوردن نیازهای اصلی در هر حوزه دخالت می‌کنند.

قطع و رد

(انتظار اینکه نیازهای فرد به امنیت، ایمنی، ثبات، پرورش، همدلی، اشتراک احساسات، پذیرش و احترام به شیوه ای قابل پیش بینی برآورده نمی‌شود. بنیان خانواده معمولا جدا، سرد، طرد کننده، خوددار، منزوی، انفجاری، توهین آمیز و یا غیرقابل پیش بینی است.)

1. رها شدن / ناپایداری (AB)

بی ثباتی یا غیرقابل اعتماد بودن آنهایی که برای حمایت و ارتباط در دسترس هستند.

شامل این احساس می‌شود که افراد مهم نمی‌توانند به ارائه حمایت عاطفی، ارتباط، قدرت یا محافظت عملی بپردازند، زیرا از نظر عاطفی ناپایدار و غیرقابل پیش بینی (مانند طغیان عصبانیت)، غیرقابل اعتماد، یا به طور نامنظم حضور دارند.

2. بی اعتمادی / سوء استفاده (MA)

این انتظار که دیگران صدمه بزنند، سوء استفاده کنند، تحقیر کنند، تقلب کنند، دروغ بگویند، دستکاری کنند یا از آنها سوء استفاده کنند. معمولاً متضمن این تصور است که آسیب عمدی و یا ناشی از سهل انگاری ناموجه و شدید است. ممکن است این حس را شامل شود که فرد همیشه در مقایسه با دیگران فریب خورده است.

3. محرومیت عاطفی (ED)

انتظار شخص برای درجات عادی از حمایت عاطفی به اندازه کافی توسط دیگران برآورده نمی‌شود. سه شکل عمده محرومیت عاطفی عبارتند از:

الف. محرومیت از پرورش: عدم توجه، محبت، گرمی یا همراهی.

ب. محرومیت از همدلی: فقدان درک، گوش دادن، افشای خود، یا اشتراک متقابل احساسات از سوی دیگران.

ج. محرومیت از حفاظت: عدم دریافت قدرت، حمایت و راهنمایی از سوی دیگران.

4. نقص / شرم (DS)

احساس ناقص بودن، بد بودن، ناخواسته بودن، حقارت یا بی اعتبار بودن فرد از جنبه های مهم؛ یا اینکه درارتباط با دیگران دوست داشتنی نخواهد بود. ممکن است شامل حساسیت مفرط به انتقاد، طرد شدن و سرزنش، خودآگاهی، مقایسه و احساس ناامنی در اطراف دیگران؛ یا احساس شرم نسبت به عیوب درک شده خود باشد. این عیوب ممکن است خصوصی (مانند خودخواهی، تمایلات جنسی غیرقابل قبول) یا عمومی (مثلاً ظاهر فیزیکی نامطلوب، ناهنجاری اجتماعی) باشند.

5. انزوای اجتماعی / بیگانگی (SI)

این احساس که فرد از بقیه جهان منزوی است، با افراد دیگر متفاوت است و یا عضوی از هیچ گروه یا جامعه ای نیست.

اختلال در استقلال و عملکرد

(در انتظارات فرد راجع به خود برای جدایی، زنده ماندن، عملکرد مستقل یا موفقیت آمیز اختلال ایجاد می‌کند. بنیان خانواده معمولا درهم آمیخته است، اعتماد به نفس کودک را تضعیف می‌کند، بیش از حد محافظت می‌کند و یا نمی‌تواند کودک را برای عملکرد شایسته در خارج از خانواده سوق دهد.)

6. وابستگی / بی کفایتی (DI)

اعتقاد به اینکه فرد قادر به انجام مسئولیت های روزمره خود به شیوه ای شایسته و بدون کمک قابل توجه دیگران نیست (مثلاً مراقبت از خود، حل مشکلات روزانه، قضاوت درست، انجام وظایف جدید، تصمیم گیری خوب). اغلب به صورت درماندگی نمایان می‌شود.

7. آسیب پذیری در برابر آسیب یا بیماری (VH)

ترس اغراق آمیز از اینکه فاجعه ای قریب الوقوع در هر زمانی رخ دهد و فرد نتواند از آن جلوگیری کند. ترس بر یک یا چند مورد از موارد زیر متمرکز است:

الف. فجایع پزشکی: به عنوان مثال، حملات قلبی، ایدز

ب. فجایع عاطفی: به عنوان مثال، دیوانه شدن

ج. فجایع خارجی: مانند فروریختن آسانسورها، قربانی شدن توسط جنایتکاران، سقوط هواپیما، زلزله.

8. درهم تنیدگی / خود توسعه نیافته (EM)

درگیر شدن بیش از حد عاطفی و نزدیکی با یک یا چند فرد مهم (اغلب والدین)، به قیمت عدم فردیت کامل یا رشد عادی اجتماعی. اغلب شامل این باور است که حداقل یکی از افراد درگیر نمی‌تواند بدون حمایت مداوم دیگری زنده بماند یا خوشحال باشد. همچنین ممکن است شامل احساس سرکوب شدن یا آمیختگی با دیگران یا هویت فردی ناکافی باشد. اغلب به عنوان احساس پوچی و دست و پا زدن، نداشتن جهت یا در موارد شدید زیر سوال بردن وجود خود تجربه می‌شود.

9. شکست (FA)

این باور که فرد در زمینه های دستاوردها (مدرسه، شغل، ورزش و غیره) شکست خورده است، ناگزیر شکست خواهد خورد و یا اساساً نسبت به همسالان خود ناکافی است. اغلب شامل این باور است که فرد احمق، بی استعداد، هوش پایین، نادان، موقعیت پایین تر و نسبت به دیگران کمتر موفق است.

محدودیت های ناکارآمد

(کمبود محدودیت های درونی، مسئولیت پذیری در قبال دیگران و یا هدف گرایی بلندمدت، منجر به مشکل در رعایت حقوق دیگران، همکاری با دیگران، انجام تعهدات، یا تعیین و برآورده کردن اهداف شخصی واقعی می‌شود. بنیان خانواده معمولا با سهل انگاری مشخص می‌شود: زیاده روی، فقدان جهت یا احساس برتری - به جای برخورد مناسب، نظم و جدیت در رابطه با مسئولیت پذیری، همکاری متقابل، و تعیین اهداف. در برخی موارد، کودک ممکن است به سمت تحمل سطوح عادی از سختی و ناراحتی سوق داده نشده باشد و یا ممکن است نظارت یا راهنمایی کافی را دریافت نکرده باشد.)

10. استحقاق / بزرگ منشی (ET)

اعتقاد به اینکه یکی از افراد دیگر برتر است و یا از حقوق و امتیازات ویژه برخوردار است و یا به قواعد کلی که تعامل اجتماعی عادی را هدایت می‌کند، مقید نباشند. اغلب شامل اصرار بر این است که فرد باید بتواند هر کاری را که می‌خواهد انجام دهد یا هر چیزی را که می‌خواهد داشته باشد، صرف نظر از اینکه چه چیزی واقع‌بینانه است، چه چیزی معقول است و یا چه هزینه‌ای برای دیگران دارد و یا تمرکز اغراق‌آمیز بر برتری (مثلاً بودن در میان موفق‌ترین، مشهورترین، ثروتمندترین افراد) - به منظور دستیابی به قدرت یا کنترل (نه در درجه اول برای توجه یا تأیید). گاهی اوقات شامل رقابت بیش از حد نسبت به دیگران یا تسلط بر آنها می‌شود: ابراز قدرت، تحمیل دیدگاه خود، یا کنترل رفتار دیگران در راستای خواسته های خود - بدون همدلی یا نگرانی برای نیازها یا احساسات دیگران.

11. خودکنترلی ناکافی / خود انضباطی (IS)

دشواری فراگیر یا امتناع از اعمال خودکنترلی کافی و تحمل ناامیدی برای رسیدن به اهداف شخصی یا مهار بیان بیش از حد احساسات و انگیزه های خود. در شکل خفیف‌تر، بیمار با تاکید اغراق‌آمیز بر ناراحتی-اجتنابی: اجتناب از درد، تعارض، رویارویی، مسئولیت، یا تلاش بیش از حد - به بهای رضایت شخصی، تعهد و یا صداقت، مراجعه می‌کند.

دیگر جهت گیری

(تمرکز بیش از حد بر خواسته ها، احساسات و پاسخ های دیگران، به بهای نادیده گرفتن نیازهای خود - به منظور جلب عشق و تایید، حفظ احساس ارتباط یا اجتناب از تلافی. معمولاً شامل سرکوب و عدم آگاهی در مورد خشم و تمایلات طبیعی خود است. بنیان خانواده معمولا مبتنی بر پذیرش مشروط است: کودکان باید جنبه های مهم خود را سرکوب کنند تا عشق، توجه و تایید را به دست آورند. در بسیاری از چنین خانواده هایی، نیازها و خواسته های عاطفی والدین – یا پذیرش و موقعیت اجتماعی والدین - بیش از نیازها و احساسات منحصر به فرد هر کودک ارزش دارد.)

12. تسلیم و اطاعت (SB)

تسلیم بیش از حد درمقابل دیگران به دلیل احساس اجبار - معمولاً برای جلوگیری از عصبانیت، تلافی یا رها شدن. دو شکل عمده انقیاد عبارتند از:

الف. انقیاد نیازها: سرکوب ترجیحات، تصمیمات و خواسته های خود.

ب. انقیاد عواطف: سرکوب ابراز عاطفی به ویژه خشم.

معمولاً شامل این تصور می‌شود که خواسته ها، نظرات و احساسات خود شخص برای دیگران معتبر یا مهم نیست. اغلب به صورت انطباق بیش از حد، همراه با حساسیت مفرط به احساس به دام افتادن ظاهر می‌شود. به طور کلی منجر به ایجاد خشم می‌شود که به صورت علائم ناسازگار ظاهر می‌شود (مانند رفتار منفعلانه-پرخاشگرانه، طغیان کنترل نشده خلق و خوی، علائم روان تنی، ترک محبت، سوء مصرف مواد).

13. ایثار (SS)

تمرکز بیش از حد بر روی برآوردن نیازهای دیگران در موقعیت های روزمره به صورت داوطلبانه، به قیمت رضایت خود. شایع ترین دلایل عبارتند از: جلوگیری از ایجاد درد برای دیگران. برای جلوگیری از احساس گناه از احساس خودخواهی؛ یا برای حفظ ارتباط با دیگران که یک نیازمند تلقی می‌شود. اغلب ناشی از حساسیت شدید به درد دیگران است. چنین طرحواره ای منجر به این احساس می‌شود که نیازهای فرد ایثارگر به قدر کافی ارضاء نمی‌شوند و همچنین باعث رنجش افرادی می‌شود که او از آنها نگهداری می‌کند (با مفهوم وابستگی بیمارگونه " همپوشی دارد.)

14. تایید طلبی / شناسایی (AS)

تاکید بیش از حد بر جلب تایید، شناسایی یا توجه دیگران، یا تطبیق، به قیمت ایجاد حس امنیت و واقعی از خود. احساس احترام یک فرد در درجه اول به واکنش های دیگران بستگی دارد تا به تمایلات طبیعی خود. گاهی اوقات شامل تاکید بیش از حد بر موقعیت، ظاهر، پذیرش اجتماعی، پول، یا موفقیت - به عنوان ابزاری برای جلب تایید، تحسین یا توجه دیگران (نه در درجه اول برای قدرت یا کنترل) - است. اغلب منجر به تصمیمات مهم زندگی می‌شود که معتبر یا رضایت بخش نیستند.

مراقبت بیش از حد و بازداری

(تاکید بیش از حد بر سرکوب احساسات، انگیزه‌ها و انتخاب‌های خودانگیخته یا بر رعایت قوانین سخت و درونی شده و انتظارات در مورد عملکرد و رفتار اخلاقی اغلب به قیمت از دست دادن شادی، ابراز وجود، آرامش، روابط نزدیک و یا سلامتی. بنیان خانواده معمولا، مطالبه گر و گاهی تنبیهی است: عملکرد، وظیفه، کمال گرایی، پیروی از قوانین، پنهان کردن احساسات و اجتناب از اشتباه بر لذت، شادی و آرامش غالب است. معمولاً یک جریان همیشگی از بدبینی و نگرانی وجود دارد، اگر کسی همیشه مراقب نباشد، ممکن است همه چیز از هم بپاشد.)

15. منفی / بدبینی (NP)

تمرکز فراگیر و مادام‌العمر بر جنبه‌های منفی زندگی (درد، مرگ، فقدان، ناامیدی، تعارض، گناه، رنجش، مشکلات حل‌نشده، اشتباهات احتمالی، خیانت، چیزهایی که ممکن است اشتباه پیش بروند و غیره) و در عین حال به حداقل رساندن یا نادیده گرفتن موارد مثبت یا جنبه های خوش بینانه معمولاً شامل یک انتظار اغراق‌آمیز - در طیف وسیعی از موقعیت‌های کاری، مالی یا بین فردی - می‌شود که در نهایت همه چیز به طور جدی به اشتباه پیش می‌رود، یا جنبه‌هایی از زندگی که به نظر می‌رسد در نهایت خوب پیش می‌رود، از هم می‌پاشد. معمولاً شامل ترس بیش از حد از انجام اشتباهاتی است که ممکن است منجر به سقوط مالی، ضرر، تحقیر یا گرفتار شدن در یک موقعیت بد شود. از آنجایی که پیامدهای منفی بالقوه اغراق آمیز است، این بیماران اغلب با نگرانی مزمن، گوش بزنگی، ناراضی بودن یا بلاتکلیفی مشخص می‌شوند.

16. بازداری هیجانی (EI)

بازداری افراطی اعمال، احساسات و ارتباطات خودانگیخته که معمولاً به منظور اجتناب از طرد دیگران، احساس شرمندگی و از دست دادن کنترل بر تکانه های شخصی صورت می‌گیرد.

معمولی ترین حوزه هایی که بازداری در مورد آنها اعمال می‌شود عبارتند ا ز:

الف. بازداری از بروز خشم و پرخاشگری

ب. بازداری از بیان تکانه های مثبت (از قبیل خوشحالی، محبت، برانگیختگی جنسی و بازی)

ج. بازداری از بیان آسیب پذیری یا بیان راحت و صریح احساسات و نیازهای شخصی

د. تأکید افراطی بر عقلانیت و نادیده گرفتن هیجان ها

17. استانداردهای سرسختانه (US)

باور اساسی مبنی بر این که فرد برای رسیدن به معیارهای بلند پروازانه درباره رفتار و عملکرد خود، باید کوشش فراوانی به خرج دهد و این کار معمولا برای جلوگیری از انتقاد صورت می‌گیرد. طرحواره های این حوزه به طور معمول در خانواده هایی به وجود می‌آید که تحت فشارند، نسبت به خودشان و دیگران بیش از حد عیب جویی می‌کنند و توقع دارند کارها با کیفیت عالی و در کوتاهترین زمان انجام شوند. این طرحواره معمولا منجر به نقص های جدی در احساس لذت، آرامش، سلامتی، احساس ارزشمندی، پیشرفت یا روابط رضایت مندانه می‌شود و معمولا به شکل های زیر بروز می‌کند؛

بی نقص گرایی، توجه غیرمعمول به جزئیات یا ارزیابی کمتر از حد عملکرد خود در مقایسه با عملکرد دیگران

قوانین غیرقایل انعطاف و بایدها، در بسیاری از حوزه های زندگی از جمله معیارهای بالا و غیرواقع بینانه اخلاقی، فرهنگی و مذهبی

18. تنبیه (PU)

اعتقاد به این که افراد باید به دلیل اشتباهات سخت مجازات شوند. شامل تمایل به عصبانیت، عدم تحمل، تنبیه و بی حوصلگی با افرادی (از جمله خود) است که انتظارات یا استانداردهای فرد را برآورده نمی‌کنند. معمولاً شامل مشکل در بخشش اشتباهات در خود یا دیگران، به دلیل عدم تمایل به در نظر گرفتن شرایط، است که منجر به عدم همدلی با احساسات است.

menusearch
mahtacenter.ir
طراحی توسط سایت شرکتی